محل تبلیغات شما



از نگاهات میشه  فهمید خیلی وقته دل بریدی

از منو خودت گذشتی با غرور به چی رسیدی

 

نمیخوای وابستگیمو پای احساسم بذاری

از نگاهات میشه فهمید تو دیگه دوستم نداری

 

خودتو درگیر من کن تا جهانت زیر و رو شه

تا تموم بی خیالیت با خیالم روبروشه

 

خودتو درگیر من کن دست بکش از بی خیالیم

منو بی خیال غم کن غم این آشفته حالیم

 

بی تو رویا دیدنی نیست نمیخوام اصلاً بخوابم

شب تا صبح با خاطراتت بی تو غرق اضطرابم

 

صبح تا شب ، شب تا خود صبح ؛ منم و این بی قراری

کاری کن دیگه نتونم بهت بگم دوستم نداری

 

خودتو درگیر من کن تا جهانت زیر و رو شه

تا تموم بی خیالیت با خیالم روبروشه

 

خودتو درگیر من کن دست بکش از بی خیالیم

منو بی خیال غم کن غم این آشفته حالیم

 


مثل رودی که از طوفان فراری ست من از این بی تو بودن بیم دارم.

بی تو بیمار دردی لاعلاجم که مرگی مضمن و وخیم دارم

 

هنوز رو شونه هامه عطر موهات هواتو میکنم هرجا که میرم

تو اینجا با منی اما به ناچار سراقت رو من از هر کس میگیرم

 

مث دیوونه ها دیوونه بازی بدون تو شده باز کار و بارم

مقصر جز تو کی میتونه باشه؟ مگه من جز خودت کسی رو دارم!؟

 

نفسهام با خیالت گرم میشن ولی سوز خزون داره نبودت

تو این سرمای بی تو بودن من  به جای من کسی هست تار و پودت!؟

 

میگی که با منی اما بالاجبار و میگی خسته از تقدیر هست

نمیفهمی تورو خیلی میخوامت نگو لطفاً که بی تقصیر هستی

 

زمستون بی تو با من خو گرفته اگرچه آخرین روز از بهاره

من از این بی تو بودن بیم دارم مثل رودی که آرامش نداره


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی اندیشه شهرستان شـــادگـان